این عشق به محض به ثمر رسیدن، مطلقی خود را از دست میدهد.
شمس به محض ازدواج با طغرا به امیال ذهنی و جنسی خود تن میدهد و همسر دیگری اختیار میکند و پس از مرگ طغرا نیز زندگی تا سالیان سال برای شمس با خوبی و خوشی و همراه عشقهای دیگر ادامه دارد. چنانکه مشاهده میشود.
3-3-3- سبک رفتار با رقیب مخالف
بیان شیوه برخورد دو رقیب در یک عشق مشترک، بطوری که در ظاهر، بدور از هرگونه دشمنی، حسادت و برخوردهای نسنجیده و احساساتی باشد؛ نشانههایی از پذیرش رفتارهای منطقی و خرد ابزاری برای رسیدن به هدف و مصلحتجوییهای محافظهکارانه مدرنیستی خسروی است؛ عبارت زیر روایتگر این رفتارهای به اصطلاح امروز، سیاستمدارانه و مدرن است.
«اتابک، طغرا را پیش خود طلبید و او به طرف ملکه روان شد. چون به مقابل تخت رسید ملکه برخاست و روی او را بگشود، چشمش از آن جمال که نیاراسته؛ دل میبُرد، خیره شد. دست او بوسید و در کنار خود بر نیمتخت نشانید، آبَش نیز طبق عادتی که داشت، خود را چون عروس آراسته نمود و تمام جواهرات سلطنتی خود را به سر و بر زده، همینکه خود را در آن آینهی قدی که روبهرویش نهاده بودند با طغرا دید، از خود خجل شد و از آن جواهراتی که در سر و برِ طغرا دید، متحیّر ماند که این جواهرات را که در خزانهی هیچ سلطانی یافت نمیشود، از کجا بهدست آوردهاند؟ خاصّه آن رشته مرواریدی که در گردن او بود.
پس فوراً برخاست. طغرا نیز برخاست، آن لباس فرنگی را که در بر او دید، بیشتر جلب نظر کرد و دست برده، دامّان جامه را گرفته، بهدقت نظر کرد و از طغرا پرسید: «خاتون این پارچه کارِ کجاست و این لباس را که دوخته؟»
طغرا اظهار داشت:«این پارچه کارِ روم و دختری مارینام از اهل ونیس که ملکهی مصر به بنده مرحمت کرد این لباس را دوخته است».
-«باید بگویید برای من هم از این قِسم لباسها بدوزد».
-«چند نوع پارچهی مصری و رومی برای تقدیم به علیا حضرت ملکه آوردهام، هر دستورالعملی بدهند و هر نوع لباسی بخواهند، ماری خواهد دوخت»(ماری ونیسی، 520).
3-3-4- حضور زنان در رمان ماری ونیسی و شمس و طغرا
زنان بهعنوان یک عضو اجتماعی کما بیش با انقلاب مشروطه وارد حوزه ادبیّات میشوند. حضور وسیع زنان را در رمانهایی که به هنگام انقلاب مشروطه یا پس از آن نوشته شدهاند به تدریج در رمانهای تاریخی که آزمونی برای یافتن یک روش نوین ادبی بود درمییابیم. در تاریخ تمامی جوامع همواره نقاط عطفی وجود داشته است . در تاریخ ایران نیز انقلاب مشروطیّت نقطه عطفی است که حقوق زنان را نیز شامل میشود. زنان در انقلاب مشروطه حضور قابل توجهی نشان دادند و در پیشبرد جنبش سهم مهمّی ایفا کردند. در واقعه رژی واعتراضات گسترده به کمبود نان و قحطی دوران ناصر الدّین شاه فعالانه شرکت کردند وبه شهادت تاریخ با سلاح و چادر در صف مردان جنگیدند و کشته شدند. در دوره مظفرالدّین شاه در تخریب سرای بانک که دولت روسیه تزاری بنا نهاده بود شرکت کردند و آن را درهم کوبیدند. نقش وحضور زنان در نهضت مشروطیّت ایران در ادبیّات نیز بازتاب وسیعی مییابد وشاعران بسیاری اعم از زنان ومردان اشعار مناسبی در این باب سرودهاند و زنان به عنوان یک پدیده اجتماعی کمابیش با انقلاب مشروطه وارد حوزه ادبیّات میشوند. حضور وسیع زنان را در رمانهایی که به هنگام انقلاب مشروطه یا پس از آن نوشته شدهاند به تدریج در رمانهای تاریخی که آزمونی برای یافتن یک روش نوین ادبی بود درمییابیم.
رمان تاریخی« شمس وطغرا»(۱۲۸۵ ش) نوشته میرزا باقر خسروی تجربه نخست این دست رمانهاست. رمان به شکل نقل و حکایت در باره زنان آمده است و حوادث و ماجراها به ترتیب تاریخ وقوع پشت سر هم آمده است. محور اصلی رمان عشق و به طبع زنان است. است٬ ماجرایی عاشقانه در دوره نفرت انگیز حضور ایلخانان مغول در ایران . در این رمان زنان مرکزیّت دارند. سه زن در زندگی قهرمان خضور دارند.
زن خوبِ نمونهی ایرانی در این داستان به سه زن تقسیم گشته است، امّا مرد داستان یكی است كه معلوم نیست بهجز محاسن ظاهری، نوكری مغولها، دست یافتن به گنج و مالی بادآورده، ارث بردن نژاد اشرافی، دانستن تعارفات آنچنانی، عاشقپیشگی و نیز دست و دلبازی چه در چنته دارد؟!
طغرا٬ ماری ونیزی وآبش خاتون٬ داستان با حضور این سه زن خود را کامل میکند. این زنها به هم رشک نمیبرند. زنها در این رمان زمینهچین آرامش و توفیق مردان فهرمان هستند. حضور فعّال ندارند و تنها وسیلهای برای پدید آمدن دسیسههای عاشقانهاند وازآن فراتر نمی روند . به ضرورتِ صلاحدید راوی به جهانِِ متن وارد میشوند وسپس بیرون میروند. فداکاری و وفاداری٬ عفت و ناموس در ادامه سنّت ادبی گذشته ٬مایه افتخار ومباهات زنان رمان است وآبش خاتون به عنوان زنی که وابسته به طبقه حاکم است از عشقورزی با بیگانه ابایی ندارد.
3-3-5- مخالفت با چند همسری شمس و تناسب آن با شبهمدرنیسم
مخالفت شمس با چند همسری از دستآوردهای مدرنیسم در رویکرد خانواده است. نویسنده در داستان، چندهمسری را با توجّه به رضایت كامل زن اوّل توجیه مـیكنـد و آن را به شكلی هنجار و به قاعده مینمایاند. امّا بهواقع خسروی بنا بر گرایش مدرنیستی خود شمس را با این ازدواجهای مکرر مخالف نشان میدهد.
طغرا شمس را علیرغم مخالفتش با ازدواج مجدّد با دست خود دوبار
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |
دامّاد میكند. طغرا نمونۀ زن بسیار خوب و پاكی است كه تنها به عشق میاندیشد و نه به مالكیّت و مرد را برای دوستداشتن میخواهد و نه برای خود. طغرا درحالیكه در عشق و دوری شمس میسوزد؛ امّا نزد خالهاش سوگند میخورد كه:« اگر من پیش از او بمیرم از من بِحل است كه هر كه را خواهد یار گیرد بلكه در حیات من هم اگر مهر مرا داشته باشد با هر كه خواهد؛ همخوابه شود؛ آزاد است؛ من همان عشق او را طالبم و جز مهر او را با خود نخواهم.»(شمس و طغرا،95).
طغرا كه عشق را از حسّ مالكیّت بری میداند، امّا خود را مال شمس میداند و متعلّق به مَردش، آنهم برای همیشه، و سوگند یاد میكند كه در زندگیاش، هر اتفاقی كه بیفتد، با هیچكس جز شمس، همبستر نشود و زندگی خود را تا دم مرگ تقدیم معشوق میكند امّا با این شرط كه او را بیشتر دوست بدارد.
با دیگر زنان حسود که مقایسه میشود گویا طغرا از جنس زن نیست. امّا فهمیدهتر از او ماری همسر دوّم شمس است كه اگر طغرا به آبشخاتون حكمران شیراز و همسر سوّم شمس، حسادتی دارد و یا در قلبش به خود ماری، ماری از این حسادتها بهدور است و خود را چون بندهای بیش نمیداند. زنی با علم و هنر كه در دربار دمشق تعلیم دیده و بندگی را آنقدر خوب آموخته كه در خونش حل شده. از اینكه به همسری ارباب خود درآمده سپاسگزار شمس و طغراست و دیگر هیچ بیشتر نمیخواهد.